صدای تنهایی
|
||||||||||||||||||
حکایت از گلستان سعدی یکی از بزرگان بادی مخالف در شکم پیچیدن گرفت و طاقت ضبط آن نداشت. بی اختیار از وی جدا شد . گفت : ای دوستان مرا در آنچه کردم اختیاری نبود و بزه ای (گناه) بر من ننوشتند و راحتی به من رسید شما هم به کرم معذور دارید وب عفو در گذارید. شکم زندان بادست ای خردمند ندارد هیچ عاقل باد در بند چو باد اندر شکم پیچید فرو هل که باد اندر شکم بارست بر دل درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان شعر و ادب و آدرس tinaryvang.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. ![]() نويسندگان
|
||||||||||||||||||
![]() |